فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

کارتون | سرعت‌گیر‌هایی در راه زندگی ماشین

  • کد خبر: ۷۰۰۸۵
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۴
کارتون | سرعت‌گیر‌هایی در راه زندگی ماشین
هنر و اندیشه در مقابل ماشین و تفکر ماشینی و زیاده‌خواهی‌های آن. تقابل این دو، دست‌مایه اثری از «گریف‌باسروف»، کارتونیست فقید روس، است. او در اثری مینی‌مال و ساده، تقابل اندیشه و ماشین را نشان می‌دهد.

امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - به نظرم نسبت دادن کلمه خلق کردن به آدمیزاد، اشتباه است؛ چون خلق کردن یک فرایند طولانی نیست. خلق کردن به صاعقه می‌ماند. مثل نوری است که در ظلمات و تاریکی نیستی، به‌یک‌باره در آسمان می‌دود و اطراف خودش را روشن می‌کند. خلق کردن، دویدن از نیستی به عرصه وجود است. چیزی را بدون هیچ عقبه‌ای از تفکر و نیاز، ساختن و در لحظه ساختن است. خلق به معجزه می‌ماند و کاری است که فقط از خالق برمی‌آید.

 

قصدم از این همه زیاده‌گویی و فلسفه‌بافی این بود که بگویم انسان یک مخلوق به‌حساب می‌آید و خلق کردن از او ساخته نیست، بلکه به‌صورت منطقی، آدمیزاد سرنوشتش به تاریخش چسبیده است و با این عقبه، فقط می‌تواند تولید کند. آدمیزاد در طول اعصار گذشته، خلق را رها کرده و خالق را باور کرده است. از همان زمان هم با عقبه‌ای از دانش گذشتگان یا تجربیات شخصی‌اش و همچنین احساس نیاز به تفکری یا چیزی، به وسیله ابزار‌های مختلف، دست به تولید زده است.

 

حالا این تولیدات می‌توانسته است ابزار و ماشین و هزار نوع وسیله دیگر یا کتاب و فلسفه و هنر باشد. اندیشه، اولین، کم‌خرج‌ترین و پربارترین محصول آدم است و حاصلش می‌شود تولیدات بعدی که هنر و فلسفه و ابزار و ماشین و از این قبیل چیزهاست. ازآنجایی‌که هنرمند هم قبل از هرچیز مثل همه هم‌نوعانش انسان است، شامل این قانون کلی می‌شود. با این تعاریف، یک اثر هنری خلق نمی‌شود، بلکه تولید می‌شود. هنرمندان طی عصر‌ها با مطالعه تجربیات گذشتگان و دانش آن‌ها و به‌کارگیری تجربیاتی که در زندگی شخصی خودشان رخ داده است، کم‌کم یاد می‌گیرند که اثر هنری تولید کنند.

 

مثل همه آدم‌های دیگر که با دانش گذشتگان و تجربه زیسته آن‌ها، وسیله و ماشین‌آلات و هزار نوع چیز دیگر تولید می‌کنند. تقابل این تولیدات، مسئله بعدی است. تفاوت مخلوق با محصول در این است که در کل جهان، مخلوقی نیست که بی‌حاصل باشد و چرخ‌دنده‌ای کوچک از ساعت دقیق خلقت نباشد، حال آنکه در بیشتر مواقع، تولیدات بشر در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند و سد راه یکدیگر می‌شوند. هنر و اندیشه در مقابل ماشین و تفکر ماشینی و زیاده‌خواهی‌های آن. تقابل این دو، دست‌مایه اثری از «گریف‌باسروف»، کارتونیست فقید روس، است. او در اثری مینی‌مال و ساده، تقابل اندیشه و ماشین را نشان می‌دهد.

 

در یک سوی تصویر غلتکی (نوعی ماشین راه‌سازی) سیاه و سنگین، درحال صاف کردن خطی است. در سوی دیگر، خط صاف تبدیل به برآمدگی صورت یک انسان می‌شود. ماشین درحال جلو رفتن به‌سمت ناهمواری است و هنرمند ادامه ماجرا را برعهده خودمان گذاشته است. اولین چیزی که باسروف اصرار به دیده شدنش دارد، برآمدگی خطی است که مانع پیشروی ماشین است. برآمدگی‌ای که شبیه به نیم‌رخ تندیس داوود، ساخته میکل‌آنژ است. او غلتک را هم شکل ماشین‌های بخار قدیمی تصویر کرده است.

 

وی در یک قاب، تعریف اولیه هنر و اندیشه را (مجسمه داوود، میکل‌آنژ) در مقابل تعریف سنتی ماشین بخار، قرار داده است. هنرمند، این اثر را از زاویه پهلو با بزرگ‌نمایی سر تندیس دیده است. غلتک را هم با هاشور‌های فراوان به نشانه سنگینی، هم از نظر تصویری هم از نظر وزن جرمی‌اش، نشان داده است. ولی نکته اصلی اینجاست که برای ماشین حجم کوچک‌تر به نشانه محصول کم‌اهمیت‌تر را انتخاب کرده است. موضوع آن‌قدر‌ها هم که به نظر می‌رسد، پیچیده نیست. اندیشه و هنر، جاده پیشرفت بشر است و سرعت‌گیر مناسبی برای لگام زدن به بی‌خردی ماشین‌هاست. ماشین‌هایی که اگر جلوی راهشان سدی نبینند، آدمیزاد را با خود به قعر دره مصرف گرایی و نابودی می‌کشانند.

 

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->